Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single |
باور کردم تنهایی را
چقدر دلم کسی را نمی خواهد امشب...
در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند، تو هم بگذر از این تنها..
این روزها برای تنها شدن، کافیست صــــــــــــــــادق باشی..
گاهی آدمهای تنها؛خیلی خوش شانس هستند، چون کسی را ندارند تا از دست بدهند .. !!!
تو زندگی به هیچ چیز زیاد اعتماد نکن حتی سایه ات ، که جاهای تاریک تنهات می ذاره...
مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم
با خیال او ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید "کیستی ؟"
شاید او حتی بگوید "لایق من نیستی"
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم
صدای قوطی خالی کنسرو تنها دارایی جوی آب است
و سکوت
تنها دارایی حنجره من !
غصه ی محترم :
لطفا مزاحم تنهایی من نشو ، حالا که عشقم ترکم کرده قلدری میکنی ؟
از ما تنهاتر گیر نیاوردی ؟
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
کاش دستی از فراسوی افق ، گوش سنگین زمان را می کشید
هم زبانی می رسید از راه دور ، طعم تنها بودنم را می چشید
دیگه انتظاری از هیشکی توی دنیا ندارم
خودمم شاید یه روز ، خودمو تنها بذارم
خویشتن و مردم را هنگامی می شناسی که تنها شوی !
تاکنون رفیقی پیدا نکرده ام که به اندازه تنهایی قابل رفاقت باشد !
گر بدانم نیستی ، غمی نیست ز تنهایی / اینکه هستی و تنهایم ، غم دارم
نيمکت با هم بودنمان تنهاست
من دل نشستن ندارم
تو دليل نشستن باش !
نکند يوسف عمرم رود از مصر خيالت / باز آواره ي تنهايي چاهم بکني
نامه هايم که چراغ قلبت را روشن نکرد !
امشب تمامشان را بسوزان شايد بتواني تنهايي ات را ببيني . . .
اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي
وقت است که يک چندي در خانه ي ما آيي
در خانه ي ما آمد ، آن پادشه خوبان
آن پادشه خوبان ; داد از غم تنهايي . . .
گاهي تنهايي آنقدر قيمت دارد که درب را باز نمي کنم
حتي براي “ تو ” که سالها منتظر در زدنت بودم . . .
هر چند نميدانم خواب هايت را با که شريک مي شوي
اما هنوز ، شريک تمام بيخوابي هاي من تويي . . .
براي من مهم نيست که وقتي کسي تنهاست به فکر من باشه
براي من اين مهمه که وقتي اطرافش شلوغه ، قلبش به خاطر من ميتپه
چون خيالت همه شب مونس و دمساز من است
شرم دارم که شکايت کنم از “تنهايي”
تنهايي يعني :
من يه موبايل دارم که صداي زنگش رو يادم نمياد . . .
فکر تنهايي نباش
تنهايي خودش تنهاست
تنها به فکر کسي باش
که بي تو تنهاست . . .
دارد باران مي بارد و داغ تنهايي دلم تازه مي شود
از ابتداي خلقت هم سخن از تنها سفر کردن نبود . . .
من تورادوست دارم
تو ديگري را
ديگري ديگري را
اينچنين است که همه تنهاييم . . .
ازطرف اوني که تنهاست تنها اومده تنها ميره تنهاش ميزارن
تنها نميزاره تنها يه آرزو داره اونم اينه که تو تنهاش نذاري . . .
تو رفته اي که بي من,تنها سفر کني
من مانده ام که بي تو,شبها سحر کنم
تو رفته اي که عشق من از سر بدر کني
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .
روزهايـي کـه بـي تـو مي گـذرد
گـرچه بـا يـاد تـوست ثـانـيه هـاش
آرزو بـاز مي کـشد فـريـاد:
در کـنار تـو مي گـذشت? اي کـاش!
رفتم که نبيني پريشان شدنم را / غمناک ترين لحظه ي ويران شدنم را
در خويش فرو رفتم و در خويش شکستم / تا تو نبيني غم تنها شدنم را
نظرات شما عزیزان: